lauantai 18. joulukuuta 2010

پنج نفری کنار استخر

روز جمعه بود. هوا گرم و آفتابی. من و افشين رفته بوديم خونه مريم که شانزده سالش بود و خواهرش سيزده سال و دختر خالشم همسن مریم بود. همه فقط با شورت کنار استخر بوديم. فقط شيلا خواهر مريم با مايو دو تيکه بود. مريم شروع کرد با مرجان ور رفتن. مريم از پای مرجان شروع کرد حسابی ميليسيدش بعد اومد سمت سينه های مرجان و شروع کرد به بوسيدن اونها. همينطور گردن و سينه هاش رو ميليسيد و مي بوسيد که افشين هم رفت کمک مريم و با همديگه مشغول ليسيدن و بوسيدن مرجان شدن. شيلا هم اومد نشست تو بغل من و من هم از پشت مي بوسيدمش و بالا تنه ی شيلا رو در آوردم. هنوز سينه زيادی در نياورده بود. بعد دستمو بردم تو مايوش و شروع کردم با چوچوله اون بازی کردن . کس شيلا تازه يه خورده مو در آورده بود و با يه دستم هم با موهای کسش بازی ميکردم. اون طرف مرجان و مريم شصت و نه خوابيده بودن و حسابی کس همديگرو ميليسيدن. افشين هم داشت از تماشا لذت ميبرد . بعد شورت شيلا رو در آوردم و با هم رفتيم سراغ دخترا. مرجان رو بلندش کردم و ازش خواستم کس شيلا رو ليس بزنه. منم يه لب از مريم گرفتم و رفتم رو کس مريم. چوچوله خوشمزه ای داشت. صدای آه شيلا در اومده بود . مريم گفت بلايی سر خواهرم نياريد. گفتم اشکال نداره تجربه اش زياد ميشه و باز کسش رو ليسيدم. داشت خيلی کيف ميکرد. بلندش کردم بردمش پيش دوتا دخترا . شيلا رو بلندش کردم و انداختمش رو خواهرش و دوتايی کس همديگرو شروع کردن به ليسيدن. منم شورتم رو در آوردم و آروم کیرمو گذاشتم رو سوراخ کون شيلا. يه خورده ور رفتم و خيلی آروم کردم تو کون شيلا و شروع کردم به کردن شيلا. سوراخ تنگی داشت و حسابی حال ميداد. افشين هم از اونطرف اومد سراغ مريم واز کس، مريم رو شروع کرد به کردن. مرجان هم رفت يه شيرجه زد تو آب و برگشت سراغ من. همونطور که داشتم شيلا رو ميکردم کيرمو از تو کونش درآوردم و کردم تو دهن مريم . مرجان که اومد خوابوندمش رو زمين و پاهاش رو دادم هوا. کيرم رو گذاشتم دم سوراخ کونش و آهسته کردم توش. شيلا اومد و همونطور که داشتم مرجانو ميکردم يه لب ازم گرفت و رفت سراغ سينه های مرجان. افشين هم اونطرف خوابيده بود و مريم رو کيرش بالا پايين ميرفت و زود هم اعلام کرد که آبش داره مياد و مريم هم زود بلند شد و دهنش رو گرفت طرف کير افشين و آبش پاشيد تو صورت و دهن مريم. شيلا هم رفت سراغ مريم به ليسيدن آب افشين که رو صورت مريم پاشيده بود. من هنوز داشتم مرجانو از کون ميکردم و تازه گرم شده بودم. شيلا رو صدا کردم که بياد پيشم. شيلا رو هم به سبک مرجان خوابوندم واز تو کون مرجان در آوردم و دوباره کردم تو کون شيلا. شيلا ديگه حسابی به اوج رسيده بود و حسابی کيف ميکرد. مريم افتاده بود رو مرجان و دوباره با هم ور ميرفتن. ديگه موقعش رسيده بود و از کون شيلا در آوردم و رسوندمش به صورت شيلا و با فشار آبم رو ريختم تو صورتش . تمام صورتش پر شده بود از آب کيرم . شيلا بی حرکت رو زمين افتاده بود. مرجان يه نگاهی به شيلا انداخت و يه لبخندی به من زد. با مريم اومدن سراغ شيلا و صورت شيلا رو که حسابی خيس شده بود ليسيدن. مريم مشغول ليسيدن تن و بدن خواهرش بود که از حال رفته بود. بلندش کردم و کيرم رو گذاشتم تو دهنش. زبونش خيلی حرفه ای روي کيرم ميلغزيد بطوري که بلافاصله کيرم بلند شد. همينکه ازش مطمئن شد که حسابی راست شده خودش رو انداخت رو من. کيرم رو کرد تو کسش. حسابی احساس گرما کردم. ديدم افشين هم اومد طرف ما و همونطور که کيرم تو کس مريم بود کيرش رو گذاشت رو سوراخ کون مريم و آهسته فشارش داد تو و يک آهی از نهاد مريم بلند شد. مريم خودش رو ديگه شل کرده بود و از هر دو طرف حسابی لذت ميبرد. حدوده ده دقيقه همينطور مريم رو کرديم. مريم از حال رفته بود و رو من افتاده بود. موقعش که رسيد من و افشين در آورديم و رفتيم سراغ شيلا که بی حال رو زمين خوابيده بود و مرجان داشت کس تازه مو درآورده اش رو نوازش ميکرد. هردو آبمون رو ريختيم رو صورت و بدن شيلا. افشين رفت تو استخر. مرجان کماکان با آبهای روی بدن شيلا که از حال رفته بود بازی ميکرد . منهم مريم رو بغل کرده بودم و حسابی همديگرو مي بوسيديم. بهم قول داد که دفعه ديگه باهام کاری بکنه که من با شيلا کردم و منو حسابی از حال ببره

Ei kommentteja:

Lähetä kommentti